( سهراب سپهری )
زندگی .. پنجره ای باز .. به دنیای وجود .. تا که این پنجره باز است .. جهانی با ماست ..!
( شعـری از عَزیـز نَسیـن )
وقتی شب بـه خانه برمی گردی و صدای كلید را در قفل می شنوی ؛ بدان كه "تنهایـی"
وقتی كلیدِ برق را می زنی صدای تیك را میشنوی ؛ بدان كه "تنهایـی"
وقتی در تختِ خواب از صدای قلبِ خودت نمی توانی بخوابی ؛ بدان كه "تنهایـی"
وقتی زمان كتاب ها و كاغذ ها را در خانه می جَوَد و تو صدایش را می شنوی ؛ بدان كه "تنهایـی"
اگر صدایی از گذشتـه تـو را بـه روزهای قدیمی دعوت كنـد ؛ بدان كه "تنهایـی"
و تو بی آنكه
قدرِ "تنهایـی" را بدانی
دوست داری
خودت را خلاص كنی
اگر این كار هم بكنی
باز تـك و "تنهایـی" ..!!
جانِ تو ツ
چون می خواهی که باشی، خاصه ساده، ساده و بی پیرایه، پس بنا را بگذار روی لبخند، خوبی و قشنگی، از دلت دور کن هرآنچه را که نمی خواهی و می بینی؛ و باور کن! باور کن هرآنچه را که می خواهی بایستی که در رویای دور از دسترس ببینی اش !
باور کن !
اگر به راستی به آن چه که از انسان و انسانیت نشان دارد، مومن باشیم؛ راست و درست این است که مثل همیشه آئین پاک انسانی را پاس بداریم و از تن پوشِ چرکینِ ناجوانمردانه ها بپرهیزیم !
( سهراب سپهری )
( سهراب سپهری )
خنده ی گُلی در خواب ؛ دست ِ پارو زن ِ ما را بسته است ..!